– LARS VON TRIER in CANNES: داستان محرمانه – راز –

– LARS VON TRIER in CANNES: داستان محرمانه – راز –
تریلر عجیب
 
این بار رسمی است ، لارس فون تریر با یک تریلر بسیار مهیج همراه با مت دیلون ، خانه ای که جک ساخته است ، امسال در Croisette بازگشت خواهد کرد. خارج از رقابت ، اما هنوز هم. دوست لارس قبل از ملاقات با "persona non grata" در سال 2011 ، از دانمارک با اتومبیل به پایین می آمد. او وسایل خود را جلوی قصری در Cap d'Antibes پارک کرد و بین دو جلسه زاویه بازی ، روح پانک شیطانی را به قلب جشنواره فیلم کن فرستاد. Vannes در Polanski ، L'Internationale و اشاره به گادوین در یک کنفرانس مطبوعاتی برای مالیخولیا. اینها سالهای لارس فون تریر در کن است که توسط کسانی گفته می شود و تجزیه و تحلیل می کنند که زندگی جشنواره ای یک نابغه جامعه شناس را در کاروان تجربه کرده اند. نوشته ماتیو روستاک – تصاویر: آیریس هاتزفلد
 
"او یک نمایشگر است ، لارس. به معنای اول کلمه. همه چیز برای او عینک می شود. دلیل این امر این است که او واقعاً خجالتی ترین شخصی است که می توانید در تجارت فیلم ببینید. به عنوان مثال ، وقتی می گوید به شدت به جمعیت حساسیت دارد ، تقلب نمی کند. اما مانند همه ترسوهای واقعی ، او قادر است چیزهای پیچیده ای را بهم بزند و کارهای دیوانه واری انجام دهد تا از جمعیت متمایز شود. »ژان مارک بار ، بازیگر.
 
جشنواره کن 2011 همه چیز را داشت تا در یک فضای روان برگزار شود. هیئت منصفه به ریاست رابرت دنیرو ، که بیشتر و بیشتر به یک بازنشسته شباهت دارد. علاقه مندان به مسابقه رسمی که دقیقاً مشخص نیست یک شب در Teknival مانند پانک های سگ زیر کتامین رفتار می کنند – Nanni Moretti ، برادران Dardenne ، Alain Cavalier… سخت تر از این نسخه 64 است. فقط کافی بود منتظر بمانیم تا لارس فون تریه شماره خود را بازی کند. 18 مه 2011. طبق معمول ، این مرد یک روز قبل از نمایش فیلم خود ، مالیخولیا به کرازت رسید. با اتومبیل از کپنهاگ. دلیل این وسیله حمل و نقل: دانمارکی همیشه از هواپیما ترس بیمارگونه دارد. در روزنامه سوئیسی لو تمپس ، که او راجع به دلایل این ترس از او س questionال کرد ، وی قیاس زیر را ارائه داد: "هواپیماها برای من مانند زنان هستند. من مجذوب و در عین حال وحشت زده ام … »انجمن های فمینیستی حتماً آن را دوست داشته اند.
پیتر شپلرن ، نزدیک به کارگردان و منتقد مجله سینمای دانمارک Ekko ، تصریح می کند: «لارس از ازدحام جمعیت متنفر است. این او را رنج می دهد و می تواند وسایل خود را از دست بدهد. بنابراین می توانید تصور کنید که یک کنفرانس مطبوعاتی در مکانی به اندازه جشنواره فیلم کن دارای برق باشد چیزی نیست که او را در بهترین حالت ممکن قرار دهد. " درست است، واقعی. شما فقط باید تصاویر کنفرانس مطبوعاتی معروف در جشنواره فیلم کن 2011 را در یوتیوب تماشا کنید تا استرسی را که کارگردان را تحریک می کند احساس کنید. او مانند خال بزرگی به نظر می رسد که در وسط چرت از سوراخ خود بیرون آمده است. یک خال با یک تی شرت مشکی که چشمانش را از پشت شیشه های مستطیلی تنگ کرده ، ریش سه روزه می پوشد و چهره ای مایل به قرمز دارد. یک روزنامه نگار از او س ofال در مورد اصل آلمانی خود را که توسط مادرش در بستر مرگ خود فاش شد ، می پرسد. پاسخ فون تریر: "مدتها فکر می کردم یهودی هستم و احساس خوبی دارم ، از یهودی بودن بسیار خوشحالم. […] اما سلام ، در نهایت من یهودی نبودم و حتی اگر هم بودم فکر می کردم یهودی درجه دو باشم. […] من می خواستم یهودی باشم و سرانجام فهمیدم که من یک نازی هستم ، و خانواده واقعی من آلمانی هستند. خوب ، این نیز باعث لذت من شد. […] چه می توانم بگویم ؟ من هیتلر را می فهمم. او کارهای بدی انجام داده است اما من نمی توانم لحظاتی قبل از مرگ او را تنها در پناهگاه خود تصور کنم. […] منظور من این است که من مرد را درک می کنم. خوب ، او دقیقاً همان چیزی نیست که شما بتوانید او را پسر خوبی بنامید. اما جدی ، من طرفدار جنگ جهانی دوم نیستم ، من مخالف یهودیان نیستم. […] "در اتاق ، چند خنده خفه ، ​​و سپس خجالت بی حد و حصر. بازیگر آمریکایی كرستن دونست ، با یك لباس زرد ، دندانهایش را می فشرد و چشمهایش را می چرخاند ، به وضوح متاسف است. از طرف دیگر ، لارس بلند بلند آه می کشد تا شکنجه ای را که بر خود تحمیل کرده کوتاه کند: "باشه! من یک نازی هستم ، بگذارید در مورد آن صحبت کنیم … "نهایت ناراحتی ، لارس در جشنواره فیلم کن به عنوان شخصیتی غیر گراتا اعلام شد. زنتروپا ، خانه تولیدی وی ، باید یک مهمانی بزرگ را به افتخار مالیخولیا در ساحل کن لغو کند. "دو هزار نفر دعوت شده اند. و ما باید یک راه حل برای عدم دعوت دو هزار نفر در عرض دو ساعت پیدا می کردیم ، "مته فولدرگر ، تهیه کننده لارس فون تریر در مورد ضد مسیح و مالیخولیا را با آه از عقب برمی گرداند. "به معنای واقعی کلمه او فقط سعی داشت شوخ طبع باشد. این فقط یک شوخی بود که جواب نداد. هیچ چیز برنامه ریزی نشده ، نه ما او را لارس می شناسیم ، بنابراین شبیه این بودیم: "این چه بود؟ عجیب بود! " و از این بابت خندیدیم. ما r نکرده بودیم 

قبل از آنکه مطبوعات از آن استفاده کنند ، شرایط را در نظر بگیرند. "چند سال بعد ، در هتلی مرسوم ، مد در منطقه Tribeca در نیویورک ، Kirsten Dunst شیرین وقتی قسمت فیلم کن را یادآوری می کند ، به عقب لبخند می زند:" مزخرفات او درباره نازی ها ، او رفته است. صمیمانه از کل عوامل فیلم عذرخواهی کردم. علاوه بر این ، به نظر می رسید معذرت خواهی یک کودک کوچک است. من ، من همیشه از آن دفاع هنری می کنم. وقتی برای اولین بار او را ملاقات کردم ، او مرا لمس کرد. در ابتدا او را به شوخی ، بی ادبی ، با شوخ طبعی واقعا عجیبی می برید ، اما بعد از چند دقیقه او بیشتر شبیه خرس عروسکی بزرگ و حساس به نظر می رسد. شما می خواهید از او محافظت کنید. در برابر هر نوع خشونت ، جهان می تواند در مورد او ، بلکه علیه او نیز بگوید. "
"این موتورخانه ، او آن را می برد تا به همه جا منتقل شود.
این خاص کن نیست.
می توان گفت که این شیر اطمینان او است. "
ماریان اسلات ، تهیه کننده
 
کلاه Birkenstock و کاه
هزار و هشتصد کیلومتر و نوزده ساعت راه. این دقیقاً مسافت و زمانی است که کپنهاگ را از کاخ جشنواره ها و کنگره ها در کن جدا می کند ، نیازی به ذکر توقف "ساندویچ مثلث صنعتی ماهی تن" و مسیرهای انحرافی در جاده های کوچک دپارتمان نیست. برخی ترجیح می دهند در دو روز بدون توقف مسابقه را ببلعند ، برخی دیگر احتمالاً سواری با هواپیما را به نیس ترجیح می دهند. لارس فون تریر نیست. با تهیه کننده فیلم دانمارکی ، فصل تابستان همیشه زودتر آغاز می شد. دقیقاً یک هفته قبل از جشنواره فیلم کن. سپس شلوار سبک ، بیرکستاک خود را به تن می کند ، یک تی شرت ساده ، ترجیحاً مشکی ، بهترین کلاه حصیری خود را بر سر می گذارد. بنابراین نویسنده کتاب Breaking the Waves برای عبور از اروپا از شمال به جنوب با یک موتورخانه ، مانند یک جهانگردان مسالمت آمیز لباس پوشیده است. لارس فون تریر در طول هفت روز تعامل خود ، از این فرصت استفاده می کند و یک سکته مغزی خوب در کایاک خود می زند ، میله ماهیگیری خود را در نهرهای منطقه PACA فرو می برد ، در دریاچه های سوئیس طبیعت بازی می کند ، هوای تازه اتوبان را استشمام می کند آلمانی هنگامی که به مقصد می رسید ، او معمولاً کاروان خود را در پارکینگ کارمندان هتل Cap-Eden-Roc d'Antibes پارک می کند ، که بین سالهای 1998 تا 2011 با آغوش باز از او استقبال می کنند.
 
اما در پشت سفر فیلمساز دانمارکی با شیب ملایم و آیینی که اکنون به فرهنگ عامیانه متعلق به کن است ، چیزی شبیه ترس وجود دارد. "او در یک موتورخانه پایین می رود زیرا از این طریق ، او آزاد است. اما این دستیار اوست که رانندگی می کند. " وی گفت: "اما او این موتورخانه را برای انتقال به همه جا می برد. این خاص کن نیست. می توان گفت که این شیر اطمینان او است. لارس فون تریر به همان اندازه آواز بوریس ویان پر از عقده ها ، از آگورافوبیا ، کلاستروفوبیا و آیرودروموفوبیا رنج می برد. مدیر مانیاک Nymph () که از فکر سفر با اتومبیل هایی که کنترل نمی کند ، فلج شده بود ، در سال 1996 ، در وسط آلمان ، زمانی که قرار بود بیا و شکستن امواج را ارائه کن پنجره های قطار باز نمی شوند. "به طور معمول من می توانم بر این فوبیا غلبه کنم. اما ، آنجا کار نمی کند. من تمام تلاشم را کردم ، جنگیدم. اما نمی توانستم بیشتر به خودم آسیب برسانم. من چهل ساله هستم و وقت آن رسیده است که از آسیب رساندن به خودم دست بکشم. منصرف شدم حالا سعی می کنم آرام باشم. با این وجود یک وضعیت استثنایی است. برای مثال برای فیلمبرداری در اسکاتلند ، سه روز طول کشید تا سفر را انجام دهم. اما سرانجام من هم همان موفق شده بودم. […] شاید من دیوانه ام؟ نیروهایی در من ظهور می کنند که من در کنترل آنها مشکل دارم. اما من به خودم می گویم اینها همان نیروهایی هستند که وقتی فیلم می سازم من را تحت فشار قرار می دهند. این اثبات این است که آنها نه تنها منفی هستند و هم می توانم از آنها برای سود خود استفاده کنم. "او در ماه مه 1996 به آژانس Capa اعتماد کرد. بنابراین از انتهای تلفن همراه است که در اثر فاجعه توسط تهیه کننده سابق وی ویبکه ویندلو در سینمای کن بدست آمده است ، لارس از تشویق های ایستاده برای فیلم او ، اولین کار حرفه ای خود در کن ، بهره مند خواهد شد.


 
"چه می توانم بگویم؟" با تشکر از کوتوله و بقیه اعضای هیئت منصفه! "
یک قرار ملاقات با جشنواره فیلم فرانسه در میان بسیاری دیگر در کارنامه دانمارکی. در سال 1991 ، هیئت منصفه به ریاست رومن پولانسکی به او "فقط یک" جایزه هیئت داوران برای اروپا داد ، که با مارون باغدادی با Hors la vie برابر شد و ترجیح می داد بارتون فینک برادران کوئن را با طلا بپوشاند. به تلافی ، LVT برای همکار لهستانی خود کلاهبرداری می فرستد: "چه می توانم بگویم؟ با تشکر از کوتوله و بقیه اعضای هیئت منصفه! "در همان سال ، او برای دومین بار برنده جایزه فنی شد و تصمیم گرفت طراح تولید خود ، هانینگ باخ را روی صحنه بیاورد تا او را به جای او صحبت کند:" این یک جایزه فنی است.

c آن را به یک تکنسین منتقل می کنم. در سال 2000 ، نخل طلای او برای رقصنده در تاریکی کمی برای جایزه تفسیر به خاطر سوپراستار هیپرتروفیک خود Bj slightlyrk گرفت. در سال 2003 ، لارس در حالی که بلند پروازانه ترین فیلم خود ، داگویل را ارائه می داد ، توسط وینسنت گالو و ماسک کامل پیشانی خود در The Bunny Brown از نقش سرگردانی محروم شد. نخل ها به فیل برمی گردند. از طرف دیگر ، هنگام ارائه ضد مسیح در سال 2009 ، نگاه ها به او معطوف می شود. این فیلم هیولایی و خالی از سکنه ، توسط بخش بزرگی از مطبوعات ، که از همان دقیقه اول اکران هو می کنند ، یک نفرت محسوب می شود. در جریان کنفرانس مطبوعاتی ، یک روزنامه نگار او را احضار می کند تا خودش را توجیه کند. پاسخ "بهترین کارگردان جهان" خودخوانده: "من فکر می کنم این یک سوال عجیب و غریب است که شما از من می پرسید ، که من باید خودم را برای ساخت این فیلم توجیه کنم. من اینطور احساس نمی کنم شما اینجا مهمان من هستید ، نه برعکس. "در پایان ، هیئت منصفه جهانی به او" در همبستگی و فردی "اعطا می کند ، پاداشی برای زن ستیزی. "این ، من نمی فهمم که چگونه می توان گفت که این فیلم زن ستیز است زیرا کاملاً برعکس است! »بدون سر و صدا توسط ماریان اسلات. متا فولدرگر همچنین می گوید که حقیقت غالباً هندسه متغیری است ، خصوصاً در کن: «در پایان دجال ، مردم شروع به تحسین او کردند و لارس اتاق را ترک کرد. مردم فکر می کردند او اتاق را ترک کرده است زیرا آنها به اندازه کافی کف نمی زدند ، به نوعی او عصبانی بود ، یا خجالتی بود. اما در واقع ، آنچه اتفاق افتاد این بود که وی اعتبارات پایان یافته دجال را به طرز وحشتناکی طولانی یافت – و این شد. بنابراین او بسیار شرم آور بود که مردم مجبور شدند مدت طولانی کف بزنند. او به طور خاص درخواست کرد که چراغ ها درست هنگام روشن شدن اعتبارات دوباره روشن شوند. اما چراغ ها روشن نشدند و مردم مدت طولانی تشویق کردند. او آنقدر خجالت کشید که ترجیح داد اتاق را ترک کند. او مانند فراری کاخ جشنواره ها را ترک کرد. همان سس وقتی که او می آید جایزه فنی خود را برای عنصر جرم از دست سایریل کلیر جمع کند و حاضر به صحبت نمی شود. این بازیگر فرانسوی می گوید: "این دانمارکی بسیار آزاردهنده بود و" بسیار خجالتی ، بسیار تحت تأثیر کن قرار داشت. " بعد دیدیم که کمی از شخصیت او بود ، بسیار غیر متعارف بود. "
"مزخرفات او در مورد نازی ها در کن متعادل ،
او صمیمانه از همه عوامل فیلم عذرخواهی کرد.
به نظر می رسید معذرت خواهی یک کودک کوچک است. "
کرستن دانست ، بازیگر
 
اتوبوس های معلول ، فرانسوا میتران و L'Internationale
واقعیت این است ، لارس فون تریه همان چیزی است که ما آن را "مشتری خوب" می نامیم. "لارس ، او جواب می دهد. بنابراین اگر او را تحریک کنیم ، او پاسخ می دهد. حتی احمقانه ترین س questionsالات ، شکاف ماریان را باز می کند. روزنامه نگاران با لارس برابر شدند. از آن به بعد ، کوچکترین جرقه می تواند به یک انفجار بزرگ تبدیل شود. بسیاری از منتقدان یا روزنامه نگاران هستند که علاقه ای به این رسوایی ندارند ، اما متأسفانه در اکثریت نیستند. و هنگامی که مطبوعات برای تحویل گرفتن او نمی آیند ، او خدمات پس از فروش را در Croisette ارائه می دهد ، خود عناوین روزنامه را تغذیه می کند. گاهی اوقات بدون اینکه او بداند ، مانند زمانی که توسط سرویس امنیتی فرانسوا میتران مورد سرزنش قرار گرفت ، زیرا ترجیح می داد پا به پا باقی بماند ، و گرفتار یک بحران آگورافوبیا باشد ، به جای اینکه به رئیس جمهور سابق در صد سالگی تبریک بگوید. سینما در سال 1995. گاهی اوقات داوطلبانه مانند بالا رفتن از پله های Element of Crime که دبیر مطبوعاتی او همیشه ، کریستل هامر ، پس از توصیه به او برای پوشیدن لباس ، او را در حال بارگیری در رنجرها ، کت چرمی و زیر تراشیده زیر کلاه خود وارونه. در سال 1996 ، او تریلر سنتی برای شکستن امواج را ارسال نکرد ، ترجیح داد ویدئویی از خودش را در یک کیلت نشان دهد که توضیح می دهد چرا هیچ تریلری وجود ندارد. ژان مارک بار ، ستاره آبی بزرگ که از همه نظرات خوبی از زمان اروپا برخوردار است ، نظریه پردازی می کند: "در واقع ، برای درک لارس ، شما باید این نکته را درک کنید: او هرگز پروتکل را رعایت نمی کند ، او نمی خواهد به خط افتادن به عنوان مثال ، هنگامی که او در سال 1996 یک فیلم زیبا ، شکستن امواج را ارائه داد ، یک کلمه عذرخواهی برای مقامات کن ارسال کرد: "من برای دفاع از فیلم به کرویزت نخواهم آمد. خیلی برای من یک فیلم تلاش می کند. " پس از همه ، چرا که نه ، حتی اگر بار با خنده به یاد بیاورد ، "حقیقت این است ، او در آن زمان در وسط طلاق بود ، بنابراین شاید او در یک زمان" از نظر عاطفی ناپایدار "بود. اما با لارس هرگز واقعاً نمی دانید. شاید او با این فکر که "اگر من در آنجا نباشم مردم در مورد فیلم بیشتر صحبت می کنند و می خواهند به آن نخل بدهند" پیش بینی می کرد که واکنش او در اینجا نبود.
 
با این اوصاف ، بهترین اتفاق در دانمارک همچنان مربوط به احمق ها در سال 1998 است 

er به تازگی با چند همراه تحریک آمیز که در محافل فیلم دوست کپنهاگ حضور دارند ، پایه های هوی و هوس جدید خود را بنا نهاد. نام این اختراع: Dogma95. مانیفست او: بازگشت به هوشیاری تقریباً کامل سینمایی با تحمیل تیراندازی با دوربین 35 میلی متری که از طول بازو حمل می شود. بنابراین منطقی است که لارس خوب کمی کمونیسم به مرور اضافه می کند: "این ایده سوار شدن به همان اتوبوس افراد معلول در فیلم با آهنگ L'Internationale ، انجام کاری ضد زرق و برق ، خیلی سرگرم شده بازگرداندن کمونیسم به زندگی در وسط کن هنوز خنده دار است! huff Marianne Slot ، که ادامه می دهد: "وقتی با او تماس می گیرم تا به او بگویم چگونه مطبوعات یا مردم فرانسه فیلم را دریافت كردند ، اگر نتایج خوب باشد ، او همیشه می گوید:" اوه ، خوب؟ "، زیرا او نگران است! او برای ایجاد بحث و جدال به فیلم هایش نیاز دارد. بدون آن ، او ناامید است. اگر او کاری را انجام نمی دهد که واقعاً حرکت کند ، به گفته خودش دلیلش این است که چیزی را از دست داده است. وی به ویژه به دنبال دستیابی به اتفاق آرا نیست. متا فولدرگر دیگر نمی گوید ، "فیلم های لارس همیشه با نقد و بررسیهای التهابی زیادی روبرو شده اند." من در نمایش مطبوعات دجال حضور داشتم. البته ما به خوبی می دانستیم که یک فیلم تحریک آمیز ساخته ایم ، حتی تحریک آمیزتر از معنای کلمه تحریک کننده. ما می دانستیم که ، حتی در جهان لارس ، این فیلم هنوز هم یک فیلم بسیار جسورانه است و برخی نمی توانند آن را درک کنند. بنابراین واکنش ها مرا متعجب نکرد. در واقع ، این بهترین اتفاقی است که می تواند برای فیلمی مانند دجال بیفتد: از یک طرف ، افرادی که فکر می کنند این یک شاهکار است و از سوی دیگر ، افرادی که آن را درک نکنید و فکر کنید این بزرگترین گه ای است که آنها دیده اند. "
"در پایان دجال ، لارس اتاق را ترک کرد.
در هنگام کف زدن
مردم فکر می کردند او عصبانی است.
اما در واقع ، او اعتبار نهایی را به طرز وحشتناکی طولانی یافت. "
Meta Foldager ، تهیه کننده


یک نخل طلا با شامپاین و آکوآویت آب می پاشید
اما با بررسی دقیق تر ، رابطه لارس فون تریه با جشنواره فیلم کن بسیار پیچیده تر از آن است که به نظر می رسد. اگر LVT خیلی وحشتناک است ، بیش از همه چیز در جشنواره فیلم کن است. از سال 1984 و "عنصر جنایت" ، اولین فیلم بلند او به کارگردانی 28 سالگی ، ده فیلم از دوازده فیلم سینمایی لارس فون تریر در مسابقات کرویزت دیده شده است. ماریان اسلات می گوید: "گفتن اینکه لارس فون تریه" فرزند "کن است ، به نظر من درست است. به حدی که مدت ها ادعا می شد که لارس فون تریر فقط برای تهیه نخل طلا و نه چیز دیگری به کن رفته است. هنگامی که او سرانجام کنجد گرانبها را از آن خود کرد ، عدم اشتیاق وی به استکبار تعبیر می شود. نادرست "البته ، این نخل طلا برای او بسیار مهم بود ، گفتن خلاف این دروغ است. اما از طرف دیگر ، او حرکت کرده بود ، طبق گفته تهیه کننده فرانسوی-دانمارکی او در فیلم بعدی خود بود. به یاد دارم همه ما خوشحال بودیم ، لارس هم شامل آن بود خیلی عالی بود بنابراین ما همانطور که باید جشن گرفتیم. تا جایی که شام ​​رسمی بعد از مراسم را فراموش کردیم ، جایی که یک میز بزرگ در میان بقیه در انتظار ما بود! کمی شامپاین نوشیده بودیم. مگر اینکه آبزی باشد … اما در نهایت به شام ​​رسیدیم! شش سال بعد ، LeDirektør بیرون می آید. اولین فیلم لارس فون تریر که در کن انتخاب نشده است. یک اشتباه ؟ قانون شکنی؟ همچنین نادرست است. "Direktør انتخاب را از دست نداد ، فقط ارائه نشد. او به من گفت: "این یک کمدی کوچک دانمارکی است ، بنابراین برای یک بار دیگر ، می خواهم در دانمارک ، در خانه برای اولین بار اکران کنم" ، نتیجه گیری می کند ماریان اسلات.
 
لارس فون تریر ، با استعداد فروتنی؟ عشق و سپاس ، بیش از حد. به ویژه نسبت به رئیس بزرگ سابق جشنواره فیلم کن ، ژیل ژاکوب ، "پدرانه" ترین شخصیت زندگی دانمارکی ، او که توسط پدران فیلم (منتخب) خود اینگمار برگمان و آندره تارکوفسکی رد شد. در مه 1996 كاپا ، لارس اعلام كرد: «من مدیون ژیل ژاكوب ، نماینده كلی جشنواره هستم. اگر او عنصر جنایت را در سال 1984 ارائه نمی داد ، شاید دیگر هرگز در دانمارك تولید نمی شدم و اولین فیلم من آخرین بود. "قبل از اینکه به طور قطعی – و کمی ناجور – در سخنرانی خود برای اعطای نخل طلا برای رقصنده در تاریکی از او تشکر کنم:" من نمی دانم ژیل ژاکوب در سینما چه می داند ، اما به هر حال قدردانی من از او است. به دست آورد زیرا او همیشه از من حمایت کرده است! این ، تا قسمت ناخوشایند مه 2011 که ژیل ژاکوب و تیری فروما یک بار برای همیشه فرزند خود را در یک بحران دائمی نوجوانی مجازات می کنند. مارس گذشته ، لارس فون تریر هنگام فیلمبرداری از فیلم بعدی خود "خانه ای که جک در بنگتسفورس" سوئد ساخت ، به خود یک کنفرانس مطبوعاتی کوچک داد تا

اخبار. این مرد در پاسخ به این سedال که آیا این فیلم جدید برای جشنواره 2018 در جشنواره جشنواره کن به او ارائه می شود ، گفت: "من با افرادی که می شناسم صحبت کرده ام. اگر دوست دارم بروم؟ شاید. »برای فدیه بکر بودن کن کافی است؟ در همان کنفرانس مطبوعاتی ، مت دیلون ، بازیگر ، توضیح داد که چرا از پاسخ دادن به برونو گانز خوشحال است. لارس با شنیدن این جمله زیبا ، کنایه ای گفت: "اما او در نقش هیتلر بازی نکرده است ، مگر نه؟ "مهمانی ادامه یابد. با موتورخانه یا غیره

درج دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *